خوش وقت حال زنده دلانی که با تو اند


وه وه کمال زنده دلانی که با تو اند

هجران بسوخت ما را در غیبت شما


طوبی وصال زنده دلانی که با تو اند

هر کو نمی شود متصور نفوس را


غمگین زوال زنده دلانی که با تو اند

بی تو حرام محض بود هر چه خواه باد


الا حلال زنده دلانی که با تو اند

پیوسته در مقابل چشمی برون نه ای


هیچ از خیال زنده دلانی که با تو اند

بسیار باز جست سکندر ولی نیافت


آب زلال زنده دلانی که با تو اند

ممکن نمی شود که توان کرد شرح داد


وصف جلال زنده دلانی که با تو اند

با رب بده نزاری شوریده را به لطف


خو و خصال زنده دلانی که با تو اند